21 |
||||
Thursday, July 10, 2003
دو سال پیش ، همین شب گرم خفقان آور بی فرجام ، همین ساعت دردناک خیس از اشک ، یه هواپیما از روی زمین بلند شد .
و اشکهای مهار نشدنی و گریه های بی پایان دراز سخت نفس گیر هم نتونست معجزه کنه . خداحافظ vioe
Tuesday, July 08, 2003
chat
این انگشتهای باریک و بلند که سریع و بی وقفه روی دکمه ها می دوند صدای من شده اند برای دوست داشتن تو و گوشهایم برای شنیدنت از ورای بیست و چهار هزار کیلومتر دریا و اقیانوس و کوه و جنگل و جدایی در روزگار مدارک معتبر دانشگاهی روزگار نحس اختلاف ساعت روزگار آرزوهای بزرگ وسوسه های بزرگ بلند پروازی های بزرگ چه مانده است برای آدمهای کوچکی که انگشتهای باریک بلند دارند جز انگشتهای باریک بلندی که سریع و بی وقفه روی دکمه ها می دوند در تلاش بی حاصلی برای انکار بیست و چهار هزار کیلومتر جدایی ؟ Sunday, July 06, 2003
|
درباره وبلاگ
لوگو
:دوستان
وبلاگ هايي که مي خونم:
آرشیو
|
|||
[بالای صفحه] |