21 |
||||
Friday, April 22, 2005
عبور باید کرد
صدای باد می آید عبور باید کرد و من مسافرم ای بادهای همواره حس گرمی از زندگی، مثل یه والس نرم با “Don’t cry for me Argentina” ، مثل یه تعظیم با شکوه به همه اون شعوری که با وجود تفاوتها منو به خودش جذب می کنه. مثل عطر کمرنگی که پخش می شه، مثل یه شراب سبک، که مست نمی کنه، فقط گرم می کنه، فقط سرخوشی می آره . مثل بینشی که آرامش می آره و آرامشی که گرم می کنه و رهایی ای که هیچ غمی باقی نمی ذاره .. بی نیازی، دوری، سبکی ... وقت رفتنه شاید. سبک می شه کَند و رفت. وقتی آزاد و سبک باشی، آزاد از هر چیزی که رنگ تعلق پذیرد .. می شه کند و رفت ای سر و پایت سبز دستهایت را چون خاطره ای سوزان در دستان عاشق من بسپار و لبانت را چون حسی گرم از هستی به نوازشهای لبهای عاشق من بسپار باد ما را با خود خواهد برد ...... |
درباره وبلاگ
لوگو
:دوستان
وبلاگ هايي که مي خونم:
آرشیو
|
|||
[بالای صفحه] |